موضوع جالب دیگری را مطرح میکند، حالتی که حریف یک بازی نیرومند را حرکت به حرکت ارایه کرده و شما همواره حس بدی دارید و کاملاً متوجه هستید که در موقعیت بدی قرار گرفتهاید. در اینگونه شرایط چه باید کرد؟ آیا باید از هرگونه ریسک برای تغییر جهت بازی پرهیز کرد یا تلاش کرد با قبول خطر آهنگ بازی را کنترل یا حتی به نفع خود تغییر داد. در این مورد شاید بهترین مثالی که زده، رفتار «تیگران پتروسیان» است که همه میدانند وی به هیچ عنوان تحت شرایط نرمال اهل ریسک و بلوف نبوده است. اما در شرایط توصیف شده او نیز بیکار ننشسته و تبدیل به بَبری خشمگین برای اجرای ریسک در بازی خود میشود!
موضوع جالب دیگری را مطرح میکند، حالتی که حریف یک بازی نیرومند را حرکت به حرکت ارایه کرده و شما همواره حس بدی دارید و کاملاً متوجه هستید که در موقعیت بدی قرار گرفتهاید. در اینگونه شرایط چه باید کرد؟ آیا باید از هرگونه ریسک برای تغییر جهت بازی پرهیز کرد یا تلاش کرد با قبول خطر آهنگ بازی را کنترل یا حتی به نفع خود تغییر داد. در این مورد شاید بهترین مثالی که زده، رفتار «تیگران پتروسیان» است که همه میدانند وی به هیچ عنوان تحت شرایط نرمال اهل ریسک و بلوف نبوده است. اما در شرایط توصیف شده او نیز بیکار ننشسته و تبدیل به بَبری خشمگین برای اجرای ریسک در بازی خود میشود!